مولا علی (ع) خود انسانیترین برخورد را با مردم داشت و به معنای دقیق کلمه «خدمتگزار» بندگان خدا بود . او آن چنان بود که صاحبان حاجتبدون تکلف به حضرت دسترسی داشته و عرض حال میکردند .
حضرت همین سفارش را به کارگزاران خویش داشت .
در عهد نامه مالک اشتر چنین آمده است:
«. . . واشعر قلبک الرحمة للرعیة والمحبة لهم و اللطف بهم و لاتکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صنفان اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق . . . ; (16) . . . و دلت را سرا پرده رحمتبه بندگان خدا و محبت و لطف به آنان ساز، و همانند درنده نسبتبه آنان مباش که خوردن آنان را غنیمتشماری! زیرا «رعیت» (مردمی که در پوشش حکومتاند) بر دو گروهاند یا برادر دینی تواند و یا انسانهایی همانند تو . . . .»
و سپس مالک را از برخورد دیکتاتور مآبانه نسبتبه مردم منع میکند و میفرماید:
«. . . و لاتقولن انی مؤمر آمر فاطاع فان ذلک ادغال فی القلب و منهکة للدین و تقرب من الغیر . . . ; (17) . . . و هرگز مگو که من مامورم و بر اوضاع مسلط! امر میکنم و باید اطاعتشوم! (برخورد دیکتاتور منشانه با مردم نداشته باش) که این موجب خرابی دل و دین و زمینهساز دگرگونی (برخورد مردمی) خواهد شد . . .»
با بینش «امانت» دیگر جایی برای برخوردهای دیکتاتور مآبانه باقی نمیماند، چرا که مردم صاحب امانتاند و ارباب رجوع! مسئول هرچه دارد از آنان دارد؟ دیگر دیکتاتوری معنا نخواهد داشت .
امام علی (ع) در نامهای به «قثم بن عباس» فرماندار مکه مینویسد:
«. . . و لا یکن لک الی الناس سفیر الا لسانک و لا حاجب الا وجهک و لا تحجبن ذا حاجة عن لقائک بها فانها ان ذیدت عن ابوابک فی اول وردها لمتحمد فیما بعد علی قضائها . . . ; (18) . . . و نباید بین تو و مردم واسطه و سفیری جز زبانت و حاجب و پردهای جز چهرهات باشد (یعنی مستقیم و رو در رو با مردم سخن بگو و چهره به چهره با آنان رفتار کن تا به راحتی درد دلهای خود را گفته و از طرفی بتوانی مشکلات خود را برای آنان بیان کنی) و هرگز افراد حاجتمندی که با تو کار دارند از ملاقات خود محروم مساز که اگر آنها از آغاز از در خانهات رانده شوند حل مشکل آنها بعدا جبران آن نخواهد کرد .»
آری: با این بینش «امانت» افتخار مسئول در نظام اسلامی خدمتگزاری مردم است آن چنان که امام راحل این فرزند شایسته مولا علی (ع) میفرمود: به من خدمتگزار بگویید بهتر از آن است که «رهبر» بگویید!