. بایدها و نبایدهاى خدمتگزاری
الف-اخلاص
شرط پذیرش هر عملى، از جمله خدمت به مردم، اخلاص است و مؤمن باید به انگیزه جلب رضایت الهى خدمتگزار عیال اللّه باشد و هرچه ناخالصى در عمل بیشتر باشد، درجه مطلوبیت آن هم پایینتر خواهد آمد. علاوه بر دخالت اخلاص در اصل عمل،(6) از دیدگاه امام جواد علیهالسلام در تداوم اعمال نیز باید اخلاص جارى باشد. چه بسا عملى که انجام آن با خلوص است، ولى عامل به آن بعد از عمل، آن را به ریا و ناخالصى آلوده و از درجه مقبولیت الهى ساقط مىکند؛ لذا امام جواد علیهالسلام فرمود: «اَلاْءبْقاءُ عَلَى الْعَمَلِ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ(7)؛ بقاى بر عمل سختتر از خود عمل است.» و آنگاه که پرسیدند بقاى بر عمل یعنى چه؟ فرمود: «یَصِلُ الرَّجُلَ بِصِلَةٍ وَیُنْفِقُ نَفَقَةً لِلّهِ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ فَکُتِبَ لَهُ سِرّا ثُمَّ یَذْکُرُها وتُمْحى فَتُکْتَبُ لَهُ عَلانِیَةً، ثُمَّ یَذْکُرُها فَتُمْحى وَتُکْتَبُ لَهُ رِیاءً(8)؛
مردى هدیهاى مىدهد و براى خداى یگانه بىشریک انفاقى مىکند، پس برایش به عنوان «عمل پنهانى» نوشته مىشود. سپس او کارش را یادآورى مىکند، در این وقت عنوان قبلى محو مىشود و «عمل آشکار» برایش نوشته مىشود. آن مرد دوباره عملش را یادآورى مىکند پس عنوان قبلى محو مىشود و برایش «عمل ریایى» نوشته مىشود.»
ب- پرهیز از اذیت
فرد خدمترسان علاوه بر اخلاص، باید از هر نوع رفتارى که موجبات رنجش مددجو را فراهم آورد، پرهیز کند. همچنین باید به خاطر خدمت خود به یک مؤمن، به منتگذارى و یا اذیت دیگر مؤمنان هم نپردازد. حکایتى از امام
جواد علیهالسلام در اینباره راهگشا است:
مردى نزد امام جواد علیهالسلام آمد که بسیار خوشحال و مسرور به نظر مىرسید. امام از علت خوشحالىاش پرسید. او گفت: یابن رسول اللّه، از پدرت شنیدم که مىفرمود: «شایستهترین روز براى شادى بنده روزى است که در آن انسان توفیق نیکى و انفاق به برادران مؤمنش یابد.» و امروز ده نفر از برادران دینى که فقیر و عیالوار بودند از فلان شهرها به نزد من آمدند و من هم به هر کدام چیزى دادم، براى همین هم مسرورم.
امام جواد علیهالسلام به او فرمود: «لَعَمْرى اِنَّکَ حَقیقٌ بِاَنْ تَسُرَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ اَحْبَطْتَهُ، اَوْ لَمْ تُحْبِطْهُ فیما بَعْدُ؛ به جانم سوگند! شایسته است مسرور باشى، اگر کار خود را بىاثر نساخته باشى و یا بعدا حبط و بىاثر نسازى.» او با شگفتى پرسید: با اینکه از شیعیان خالص شمایم، چگونه عمل نیک من پوچ مىشود؟
فرمود: «با همین سخنى که گفتى، کارهاى نیک و انفاقهاى خود را حبط کردى.» او توضیح خواست و امام فرمود: این آیه را بخوان «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا لاَ تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالاَْذى»(9)؛ «اى مؤمنان بخششهاى خود را با منت و اذیت باطل نکنید.»
گفت: من که به آن افراد منت نگذاشتم و آزار ندادم! امام فرمود: «خدا فرموده: بخششهاى خود را با منت و آزار باطل نسازید، نفرموده تنها منت و آزار بر آنان که مىبخشید، بلکه خواه بر آنان خواه بر دیگرى. آیا به نظر تو آزار به آنان شدیدتر است یا آزار به فرشتگان مراقب اعمال تو و فرشتگان مقرب الهى و یا آزار به ما؟»
مرد گفت: البته آزار به فرشتگان و شما. امام فرمود: تو فرشتگان و ما را آزردى و عمل خود را باطل کردى. مرد پرسید: چرا باطل کردم و شما را آزردم؟ فرمود: اینکه گفتى: «چگونه باطل نمودم با اینکه از شیعیان خالص شما هستم؟» واى بر تو! آیا مىدانى شیعه خالص ما کیست؟ شیعه خالص ما «حزبیل» مؤمن آل فرعون و «حبیب نجار» صاحب یس و... و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. تو خود را در صف این فراد برجسته قراردادى و ما و
فرشتگان را آزردى.
آن مرد بعد از اعتراف به تقصیر و استغفار، پرسید: پس چه بگویم؟ امام فرمود: بگو من از دوستان شما هستم. دوستان شما را دوست دارم و دشمنان شما را دشمن مىدارم. او چنان گفت و امام جواد علیهالسلام فرمود: «اَلاْنَ قَدْ عادَتْ اِلَیْکَ مَثُوباتُ صَدَقاتِکَ وَزالَ عَنْها الاِْحْباطُ؛(10) الان پاداشهاى بخششهایت به تو بازگشت و حبط و بىاثرى از آنها زایل شد.»
ج- خدمت در حد توان
مردى خدمت امام جواد علیهالسلام آمد و گفت: به اندازه جوانمردىات به من کمک کن. امام فرمود: اینقدر نمىتوانم. گفت پس به اندازه جوانمردى خودم، کمک کن. فرمود: این را مىتوانم. اى غلام! صد دینار به او بده.(11)
د- نابودى نعمت
امام جواد علیهالسلام مىفرماید: «اِنَّ لِلّهِ عِبادا یَخُصُّهُمْ بِالنِّعَمِ وَیُقِرُّها فیهِمْ ما بَذَلُوها فَإِذا مَنَعُوها نَزَعَها عَنْهُمْ وَحَوَّلَها اِلى غَیْرِهِمْ(12)؛ خداوند بندگانى دارد که نعمتهایش را به آنان اختصاص داده است و مقرر کرده است از آن بذل و بخشش کنند و اگر خوددارى کنند، از آنان مىگیرد و به دیگران منتقل مىکند.»
بر این اساس، امام جواد علیهالسلام قرار گرفتن و تمرکز نعمتها در دست برخى افراد را سنّت و خواستهاى الهى مىداند که امرى هدفمند است و هدف از آن هم، واگذارى به دیگران مىباشد؛ لذا صاحبان مال و جاه و مقام و موقعیت باید آنچه را به دست مىآورند، اولاً نعمت و سپرده الهى بدانند و ثانیا واگذارى و خدمت به مردم را وظیفه خود بدانند و ثالثا مطمئن باشند که در صورت ترک وظیفه، همان خدایى که این نعمتها و امکانات را به آنان سپرده است، توان بازپسگیرى و واگذارى آن را به افراد دیگر دارد.
امام جواد علیهالسلام در حدیثى دیگر، به طبیعى بودن این وضعیت و سنت الهى بودن آن چنین اشاره مىکند: «ما عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلى اَحَدٍ اِلاّ عَظُمَتْ عَلَیْهِ حَوائِجُ النّاسِ، فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْکَ الْمَئونَةَ عَرَضَ النِّعْمَةَ لِلزَّوالِ(13)؛ نعمت خدا بر کسى زیاد نمىشود، مگر اینکه نیاز مردم هم به او بیشتر مىشود. پس کسى که این
زحمت را تحمل نکند، نعمت را در معرض زوال قرار مىدهد.»
و- مرز خدمت
خدمتگزارى نیز مانند هر رفتار اجتماعى دیگر مرزى دارد و طبعا باید به انسانهایى خدمت کرد که اهلیت خدمت را دارند، نه آنکه با ارائه خدمت، در مسیر غیر الهىشان مستحکمتر شوند. براى همین، اهل بیت علیهمالسلام هرگاه ارائه خدمت به منحرفان، عامل جذب و تألیف قلوب و هدایت آنان مىشد، از هیچ نوع خدمت و حتى گذشت از توهینها و... دریغ نداشتند. و در کنار آن، هرگاه هم که تشخیص مىدادند خدمت رسانى به یک شخص منحرف موجب تقویت و یا رسمیت وى مىشود، از آن پرهیز مىکردند. نمونهاى از رفتارهاى امام جواد علیهالسلام در اینباره را مىخوانیم:
على بن مهزیار مىگوید: به امام جواد علیهالسلام نوشتم: فدایت شوم! پشت سر کسى که قائل به جسمانیت خداست، نماز بخوانم؟ فرمود: «لا تُصَلُّوا خَلْفَهُمْ وَلا تُعْطُوهُمُ الزَّکاةَ وَابْرَؤُوا مِنْهُمْ بَرِئَ اللّهُ مِنْهُمْ(14)؛ پشت سرشان نماز نخوانید و چیزى از زکات به آنها ندهید و از آنان بیزارى بجویید که خدا از آنان بیزار است.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها
1. الذاریات/56.
2. بحارالانوار، ج71، ص315. (قال رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله ).
3. شعرا/215؛ امام على علیهالسلام هم مىفرمود: «وَاخْفِضْ لِلرَّعِیَّةِ جَناحَکَ وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ وَأَلِنْ جانِبَکَ وَآسِ بَیْنَهُمْ...» (نهج البلاغه، نامه 46).
4. بحارالانوار، ج72، ص176.
5. کافى، ج2، ص199.
6. قال على علیهالسلام : «لا یَسْتَقیمُ قَضاءُ الْحَوائِجِ اِلاّ بِثَلاثٍ بِاسْتِصْغارِها لِتَعْظُمَ وَبِاسْتِکْتامِها لِتَظْهَرَ وَبِتَعْجیلِها لِتَهْنُؤَ.» (نهج البلاغه، فیض، ص1131).
7. کافى، ج2، ص296؛ بحارالانوار، ج67، ص233.
8. همان.
9. بقره/264.
10. تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیهالسلام ، ص314؛ بحارالانوار، ج68، ص159.
11. کشف الغمه، ج2، ص368؛ حلیة الابرار، ج2، ص408، (در روایت آمده است: یا غلام اعطه مائة دینار. اما بعضى به اشتباه 200 دینار نوشتهاند.)
12. کشف الغمه، ج2، ص364؛ فصول المهمه، ص261؛ بحارالانوار، ج78، ص79.
13. فصول المهمه، ص261؛ بحارالانوار، ج78، ص79 و روایتى مانند آن را در نهج البلاغه، حکمت 373 مشاهده نمایید.
14. امالى صدوق، ص352؛ بحارالانوار، ج3، ص292؛ مباحثى پیرامون این روایت در بحارالانوار نقل شده است.
منبع : محمد عابدى ، موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی